سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیدائی پاداش از خود گذشتگی است

صفحه خانگی پارسی یار درباره

و باز هیاهوی عاشقانه درگرفت ...

سرم را می گذارم تا نصیبم شود تیغ مرادی اما عبور می کند از سرم نگاه می کند و می خندد...

بی بهانه ندا می زند، قوطه ور در تلاطم روزمرگی، ضربت نمی خواهد، یک تاریکی می خواهد، که آنهم در روزگاران ما فراوان ...

روشنی را باید نشانه گرفت ویران کننده ی روح بیمار نور است نور ...


و او آغاز گر عشق است

می دانی و می دانم که عشق کمال است اگر عاشق راز ع ش ق باشی .

همان عشقی که به ماندن فرا می خواند ...

می مانم.

در این تلاطم آزمون ها قوطه ور می شوم سربازی می کنم و جان را در منتهی می سپارم به

جاذبه عشق.