سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیدائی پاداش از خود گذشتگی است

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شمع هنوز روشن است...

و باز هم سوخته دلی وسوخته جانی

سوخته دل ...

سوخته جان...

اخر چیست این دل وجان ...؟

مصافی وصف برانگیز...

باشی اما ... بودنت مثال پروانه ای باشد که از سوختن بالهایش نمی هراسد...

چون شمع هنوز روشن است...........................


مهلت عشق

تو را خوانده ام بارها وبارها...

مهربان ترینم

بر من ببخش اگر مرا خوانده ای بارها وبارها...

ومن

درگمان مهربانی هایت گام اجابتی بر نداشته ام.

بر من ببخش اگر باز هم

مهلت می خواهم.....


منتظر خسته...

    نظر

 

 

                                                          

 

همیشه منتظرت هستم ای عدل وعده داده شده

این کوچه، این خیابان، این تاریخ، خطی از انتظار تو را دارد

و خسته است خسته ...

 


اشک گر خشک شود خون گریم

 

 ابتدا اهانت به ساحت مقدس پیامبر(ص) و برافروختن خشم جهان اسلام، حال هم هتک حرمت حرم شریف امامین عسکریین‌ (ع) و برافروختن خشم شیعیان. هدف از این کارها چیست؟ آیا غیر از تفرقه اندازی میان جهان اسلام و اهل تسنن و اهل تشیع است؟ تفرقه اندازی حتی میان خود شیعیان. تفرقه میان شیعیان دوازده امامی و سایر فرقه های اهل تشیع.

اگر در وا قعه عاشورا سر از تن سید الشهدا (ع) جدا کردند و ما در زمان فعلی تأسف می خوریم که کاش در آن زمان بودیم و در جواب «هل من ناصر ینصرنی»، لبیک می گفتیم،حال وقت لبیک به «هل من ناصر ینصرنی» امام زمانمان است. همانگونه که مقام معظم رهبری فرموده اند:«اگرعرصه را بر ما تنگ کنند واقعه عاشورا را تکرار می کنیم.»


موازنه قدرت

       موازنه قدرت در فرهنگ لغات به معنی هم وزن کردن وسنجیدن دو چیز وبرابر کردن آنها با هم آورده شده است .(1) اما اگر قدرت را از دیدگاه هانس جی مورگنتا بررسی شودکه می گوید: سیاست درمیان ملتها راه مبارزه ای در راه قدرت می داند.(2) وآقای عبدالرحمن عالم می گوید: قدرت به معنی توانایی عمل کردن خواستها به رغم مخالفت دیگران است.(3) اما مورگنتا براین نظر است که دولتها در چهارچوب قدرت دارای انتخابهای سیاسی محدودی هستند که عبارتند از :1- حفظ وضع موجود (حفظ قدرت ) 2- افزایش قدرت 3- نمایش قدرت (4) که ممکن است کشورها به دلایل مختلف از جمله موازنه قدرت از سیاست حفظ وضع موجود پیروی کنند.چرا اینکه تنها راه جلوگیری از جنگ ایجاد نوعی سیستم موازنه قدرت می باشد(5) ورئالیستهای سیاسی هم براین اعتقاد بوده اند که موازنه قدرت برای حفظ سیاست وضع موجود ضروری است (6) ولذا درباره موازنه قدرت نظرها وتعاریف متعددی ارائه شده است برخی آرا به صورت تغییر شکل توزیع قدرت ویا مکانیسمی خودکار در سیاست بین الملل وهمچنین بر وضعیت موجود، ایجاد تعادل ویا عدم تعادل مطلوب ومناسب می گردد، تعبیر وتفسیر کرده اند .این مقوله هنگامی مطرح می شود که دولت یا دولتها سهمی افزونتر از قدرت را در نظام بین الملل می طلبندبه گونه ای که چنین فرآیندی باعث برهم خوردن سیستم توزیع قدرت در سیاست بین المللی یا منطقه ای شود. ممکن است بعضی از دولتها افزایش قدرت دیگران را تهدید ی نسبت به امنیت و استقلال ومنافع خود تلقی کرده، برای برقراری مجدد موازنه قدرت به اقدامات نظامی یا دیپلماتیک دست بزنند (7) ‌‌‌‌‌‌‍‍‍.

    توجه به مقوله ی موازنه قدرت بعد از کنگره ی وین ، روشهای دیپلماتیک را دست خوش دگرگونی های عظیمی کرد. در این دوران کنسرت اروپا بر اساس سیستم موازنه قدرت عمل می کرد، دولتها می توانستند مناقشات موجود را تحت نظم وکنترل بیشتری در آورند . نحوه برقراری موازنه بین قدرتهای محور، اساس دیپلماسی این دوران به شمار می رفت(8) لذا می بینیم که سالهای نخست دهه ی 1970 را همگان به عنوان سالهای اوج تشنج زدایی به حساب می آورند ولی درهمین سالها بود که تشنجات عمیقی هم در روابط دو ابرقدرت به وجود آمد. اما به دلیل مشکلات اقتصادی طرفین وتحولات جهان که هردو کشور برای مقابله با آن اشتراک منافع داشتند از این رو از آغاز جنگ سرد جدید شاهد تلاشهایی از سوی طرفین برای دستیابی به توافق هستیم . واکنش آمریکا در مقابل ورود شوروی به افغانستان با صدور دستور کارتر منجر بر منع موقت صدور غله به شوروی انجام شد و ورزشکاران آمریکا از حضور در بازیهای المپیک مسکو 1980 خودداری کردند.

       با روی کار آمدن ریگان ، آمریکا ابتدا راه های مسالمت آمیز را آزمود وپیشنهاد آمریکاOption zero  یا به اصطلاح عامیانه (نه هیچ چیز ما ونه هیچ چیز شما ) بود یعنی آمریکا اصلا موشکی در اروپا مستقر نمی سازد ودر عوض روسها هم تمام موشکهای اس اس 20  را برچینند، مذاکرات در 30 نوامبر 1980 در ژنو آغاز شد ولی روسها با کاهش موافق بودند ولی Option zero را نمی پذیرفتند نتیجه شکست این مذاکرات استقرار موشک های پرشینگ 2 با برد 1800 کیلومتر وموشک کروازیر (croisiere) با برد 2500 کیلومتر در اروپا بود. روسها سعی کردند از جنبش طرفداران صلح اروپا با تظاهرات (ضدیت با استقرار موشکهای آمریکا ) استفاده نمایند ولی فایده ای نبخشید وموشکها مستقر شدند وتوازن از دست رفته ناتو و ورشو دوباره برقرار شد(موازنه قدرت )،پس از این مرحله بود که با دستور ریگان در خصوص مقابله با موشکهای بالستیک روسی دکترین ابتکار دفاع استراتژیک یا جنگ ستارگان شروع شد یعنی انهدام موشک ها با اشعه لیزر، در هر صورت طرح ابتکار دفاع استراتژیک موازنه نظامی جهان را به کلی برهم زد. آمریکا که در سال 1980 از نظر توان (قدرت) نظامی ضعیف تر از شوروی بود با این طرح در سال 1986 کاملا بر شوروی برتری یافت.

ضعف نظامی شوروی همراه با ضعف های شدید اقتصادی این کشور را مجبور به مماشات در مقابل آمریکا ودر انداختن طرحی نو برای نظام اقتصادی وسیاسی خود کرد که آغازگر دوره جدید تشنج زدایی شد.(9) به عبارتی می توان تشنج زدایی را نوعی موازنه قدرت در نظامهای سیاست بین الملل قلمداد کرد وموازنه قدرت با توسل به شیوه های مسالمت آمیز، نوسازی روانی ، فعال کردن دیپلماسی، تخفیف اختلافهای ایدئولوژیک، تصویب موافقت نامه ها میان دول، رفع خلاء های نظامی رفع خلاءهای اقتصادی و...، می توان ایجاد کرد وبا بهره گیری از ضرورت تامین امنیت منطقه ای وجهانی نباید اجازه داد اختلافهای ایدئولوژیکی وسلیقه های سیاسی بر روابط میان کشورها تاثیر گذارد. به عبارت دیگر از طریق ایجاد اعتماد متقابل، پیشرفت جوامع بشری را به صورت واقعی تحقق بخشید باید فضایی در روابط بین الملل به وجود آید که هر ملتی خود را نسبت به گذشته امن تر احساس کند وتفاهم واعتماد متقابل جایگزین ترس وسوءظن گردد. درواقع سیاست تنش زدایی ضمن به رسمیت شناختن واقعیتهای تاریخی به شناسایی اولویت برای ارزشهای انسانی مبتنی است بنابر این از این دیدگاه در یک جهان به هم وابسته همکاری برای دفاع از ارزشهای انسانی نسبت به منازعه میان نظامهای سیاسی در اولویت قراردارد.

      یکی از اصول مطرح شده در سیاست خارجی ج.ا.ا سیاست تنش زدایی با تکیه بر سه عنصر اساسی وکلیدی عزت، حکمت، ومصلحت است ورئیس جمهور وقت آقای خاتمی تاکید داشتندکه سیاست تنش زدایی به معنی غفلت ونه هوشیاری در برابر تهدیدها نیست بلکه شناخت مرزهای دشمن وتلاش برای تقویت دوستیها وجنبه های اشتراک وهوشیاری در برابر تهدید هاست.(10) لهذا باید برای ایجاد موازنه قدرت تلاشهای زیادی در عرصه ی داخلی وبین المللی انجام شود ویقینا با تاکید بر اصل سیاست تنش زدایی دردولت جدید نیز باید عوامل ایجاد موازنه قدرت در روابط بین الملل را شناسایی ودر جهت ایجاد و شکل گیری آن تلاش نمود اما باید بدانیم در عرصه روابط وسیاست بین الملل تمامی واحدهای سیاسی به یک نسبت از قدرت وتوانایی برخوردار نیستند، زیرا توزیع قدرت در نظام بین الملل نابرابر است ودولتها می کوشند سهم بیشتری از قدرت را به خود تخصیص دهند.(11) تا بتوان با تاکید بر حفظ وضع موجود، موازنه قدرت را ایجاد کرد واز هر گونه منازعه وبرخورد نظامی جلوگیری کرد چرا که در شرایط فعلی ودستیابی بشر به تکنولوژی فوق پیشرفته نظامی، جنگ برای طرفین مخاصمه فاجعه آمیز ونابود کننده است.


آقایم مهدی جان :


چقدر زیباست آن زمان که گنهکاری همچو من را به حریم امن الهی دعوت میکنی / چقدر زیباست آن زمان که رو به کعبه بنشینی و لحظات ظهورش را در صفحه تاریک و سیاه ذهنت ترسیم کنی / چقدر زیباست که در آن سرزمین وحی جویبار اشکهایت را فقط و فقط برای او جاری سازی و از عمق جان وانتهای درونت خدا را بخوانی و ظهور آخرین عدالت گر جهان را از او بخواهی /
چه اندوه بار است آن زمانکه تمام سرزمین وحی را به دنبال گمشده ات می گردی اما نشانی از او نمی یابی / چقدر سخت و اندوهبار است آن زمان که بایداز همه زیباییهای آن مکان مقدس و پاک دل بکنی ودر حالی وداع گویی که حسرت دیدار مولایت بر دل خسته ات نشسته و غم بزرگی بر روی آن سنگینی می کند .
از تما زائران بیت الله الحرام التماس دعا دارم اگر توفیق یارتان بود و مولای عاشقان را زیارت کردید سلام من حقیر را هم به ایشان برسانید .
کاش می شد کنج دل یک خانه داشت / روی بامش عکس مهدی می گذاشت التماس دعا

بانیان نفاق

کفر ، نفاق!

کافر ، منافق !

کدام یک پست تر و از رحمت دورترند ؟

به قران رجوع کنیم . از همان ابتدا ! سوره بقره و اولین آیاتش!

الم ذلک الکتب لا ریب فیه ...  این کتاب هیچ شکی در آن نیست (برخلاف کتابهای شما که در همان ابتدا اقرار میکنید خالی از خطا و اشتباه نیست و پذیرای تذکرات و انتقادهای مخاطبان هستید، قران با جرئت آمده و خود از عصمت خویش خبر میدهد! ) هدایت است برای متقین. آنانکه به غیب ایمان می آورند و ... آنانکه که کافرند تفاوتی نمیکند چه انذار دهی و چه انذار ندهی زیرا ایمان نمی آورند.... و از مردمان کسانی هستند که میگویند ایمان آوردند ولی ایمان نیاوردند! خدا را فریب میدهند اما در واقع جز خودشان را فریب نمی دهند ولی فهمشان نمی رسد . در قلبشان مرضی هست و خداوند هم بر این مرض قلبیشان می افزاید و عذابی سخت بریشان هست به خاطر تکذیبشان . .....

شما را به خدا به قران و همین ابتدای بقره رجوع کنید. خداوند ابتدا درباره مومنان و سپس در مقام بعدی کافران (2 آیه) و سپس در مقام پائین تر و با عتاب بیشتر و مملو از خشم خدا از منافقین میگوید (حدود 13 آیه با نهایت عتاب) .

میفرماید :

کسانی که وقتی با شما مواجه میشوند میگویند ایمان آوردیم اما وقتی با شیاطین خویش (شاید یهودیان مدینه که نقشه سقیفه را از همان ابتدا تدوین میکردند) خلوت میکنند میگویند، با شما هستیم و آنها را به مسخره گرفته ایم .

هر جا در قران لفظ «فی قلوبهم مرض» آمده منظور کفار نبوده و بلکه دقیقا مسلمانانی هستند که داخل مومنین بوده ولی ایمان نداشتند(منافق). بروید و ببینید.

اینها که خداوند صد برابر بدتر از کفار تهدیدشان کرده کیانند؟ از اهل سنت میپرسم، آنها کیانند ؟ من حاضرم ! برویم و ببینیم و مقایسه کنیم که خداوند چقدر به کفار حمله کرده و چقدر به منافقین؟ طبق قران، کدام یک بیشتر مورد غضب خدا هستند؟  اگر پاسخ منافقین بود که هست ، این منافقین چه کسانی هستند ؟